|
انگار كه هر سال بايد باري بر غم ها بيفكنيم و در فراق دوستي و عزيزي سياه بپوشيم .خبر هميشه ساده است چند واژه بيشتر نيست، اينبار هم : قيصر امين پور درگذشت. قيصر گفته بود كه: دردهاي من جامه نيستند تا ز تن درآورم، چامه و چكامه نيستند تا به رشته سخن درآورم... دردهاي من نگفتني است دردهاي من نهفتني است... درد حرف نيست، درد، نام ديگر من است. من چگونه خويش را صدا كنم... و حال درد قيصر را صدا زده است. هم او كه حرف اول اسمش حرف عشق بود. قيصر درباره مرگ گفته بود: ما در تمام عمر تو را در نمي يابيم اما تو ناگهان همه را در مي يابي... قيصر امين پور شب گذشته به علت بيماري كليوي كه سالها به جانش چنگ انداخته بود درگذشت. ...
آواز عاشقانه ي ما در گلو شکست
حق با سکوت بود صدا در گلو شکست
ديگر دلم هواي پريدن نميکند
تنها بهانه ي ما در گلو شکست
سربسته ماند بغض گره خورده در دلم
آن گريه هاي عقده گشا در گلو شکست
اي داد کس به داغ دل باغ دل نداد
اي واي هاي هاي عزا در گلو شکست
آن روزهاي خوب که ديديم خواب بود
خوابم پريد و خاطره ها در گلو شکست
تا آمدم که با تو خداحافظي کنم
بغضم امان نداد و خدا....در گلو شکست
|